در فرهنگ لغت فارسی استراتژی به معنای سوق دادن ، فرستادن و بردن مطرح است. برخی معتقدند استراتژی یک کلمه اصیل فارسی است که ریشه آن در زبان فارسی از استربان گرفته شده است.
استربانها کسانی بودند که در جلوی قشون حرکت میکردند و اطلاعات لازم از تواناییهای دشمن را شناسایی و آن را در اختیار فرماندهان خود قرار میدادند تا بر اساس این اطلاعات جمعآوری شده ، برنامهریزی عملیات صورت گیرد.
برخی نیز آن را برگرفته از هنر ژنرالها در طراحی جنگ توصیف میکنند که از واژه یونانی استراتوگوس که نام یک ژنرال ارتش و کارش طراحی برنامههای بلند مدت و جامع در آرایش لشکر بود و به مفهوم کسی که قادر به اداره یک هنگ و یا یک مجموعه میباشد ، اخذ گردید. که به معنی راه ، مسیر و بستر رودخانه است.
بعدها با گسترش ابعاد اقتصادی در زندگی روزمره مفهوم استراتژی از حالت نظامی معنایی اقتصادی یافته و به تدریج در عرصه اقتصاد مطرح گردید و از دهه 1960 در مدیریت متداول شد.
جایگاه استراتژی
در شکل گیری و ادامة فعالیت هر سازمان و مجموعه ای سه موضوع و عامل نهادینه ترین نقش را ایفا مینمایند، به عبارت دیگر ماهیت و جنس هرآنچه در سازمانها و یا هر مجموعه دیگری وجود دارند از سه نوع «طیف» جدا نیست. این سه نوع که در شکل ذیل با عناوین مصطلح دربارة آنها و عبارتهای مورد استفاده در خصوص آنها بیان شده است عبارتند از:
هدف : هرآنچه در سازمان صورت میگیرد معطوف به آن است.
رسالت،مأموریت
چشمانداز،نیاز، فایده
و منفعت پایان، نهایت
غایت ، نقطة نهایی ، دستاورد
منظور، مقصود انتظارات ،
خواستها، تمایلات، نیت، آرمان، آرزو
آمال ، اغراض ، نتیجه، انگیزه ، حاصل
مقاصد ،زاویه دید ، افق،دسترنج ...
مسیر(راه) : محل عبور جهت رسیدن به هدف
استراتژی،خط مشی ،سیاست، برنامه،رویه،طرح، بودجه،تدبیر فعالیت، تصمیم،عمل، اقدام ، ایفا ،راهبرد ، روش ( قانون ، اساسنامه ،آئیننامه ، نظامنامه ، دستورالعمل ،گردشکار ، روشجاری، ضوابط، مقررات، و...) تاکتیک، تکنیک ، متدولوژی و ...
ابزار (منابع) : امکانات و تسهیلات لازم جهت حرکت و رسیدن به هدف
مالی، فیزیکی، انسانی، اطلاعاتی، فن آوری، تسهیلات ، زمان ،حمایت بودجه، قانون ، مزیت، تهدید، قوت، ضعف، ساختار، شرح وظایف، باورها،اصول ، ارزشها ، نقش، تجهیزات، امکانات ، مقدورات، محدودیت، قوتها، فرصتها، تهدیدات
مدیریت استراتژیک چیست ؟
زمانی رؤسای دو شرکت در یک صنعت با هم رقابت میکردند. این دو رئیس تصمیم گرفتند که به دامن طبیعت پناه ببرند ، در آنجا چادر بزنند و دربارة ادغام احتمالی دو شرکت به بحث بپردازند. این دو نفر در نقطهای دوردست در دل جنگلهای انبوه چادر زدند. ناگهان متوجه شدند که یک خرس قهوهای رنگ در برابر آنها روی دو پای عقب خود ایستاده و خرناس میکشد.اولین رئیس به سرعت یک جفت کفش ورزشی از کیف دستی خود بیرون آورد. دومین رئیس گفت : «جناب ، شما نمیتوانید از این خرس تند تر بدوید.» رئیس اول پاسخ داد : «شاید من نتوانم از این خرس تندتر بدوم ، ولی تردیدی ندارم که میتوانم تندتر از شما بدوم!» این داستان تصویری از مفهوم مدیریت استراتژیک ارائه میکند.
مفهوم استراتژی
v اساساً استراتژی مجموعهای از قواعد تصمیمگیری برای جهت دادن به رفتار سازمانی است. «آنسف»
v یک استراتژی تعهدی است به انجام یک مجموعه اقدام مشخص به جای اقدامات دیگر
v در واقع تاکید استراتژی بر چیستی و چگونگی بافت فعالیت های سازمانی است
v بنابراین استراتژی ابزار بسیار قوی برای مواجهه با شرایط متغیری است که موسسات امروز را احاطه کرده است ولی طراحی آن پیچیده، ارائه آن در سازمان هزینه بر واجرای آن پر خرج است.
v اساساً استراتژی مجموعهای از قواعد تصمیمگیری برای جهت دادن به رفتار سازمانی است. «آنسف»
v یک استراتژی تعهدی است به انجام یک مجموعه اقدام مشخص به جای اقدامات دیگر
v درواقع تاکید استراتژی بر چیستی و چگونگی بافت فعالیت های سازمانی است
v بنابراین استراتژی ابزار بسیار قوی برای مواجهه با شرایط متغیری است که موسسات امروز را احاطه کرده است ولی طراحی آن پیچیده، ارائه آن در سازمان هزینه بر واجرای آن پر خرج است.
v استراتژی ، پاسخ به تغییرات کوتاه مدت عملکردی نیست . استراتژی با راه بلند مدتی که کشتی در پیش دارد سر و کار دارد نه امواج.
v استراتژی طرح بلند مدتی است که جهت وماهیت طرحهای کوتاه مدت را تعین می کند.
v تاکیداستراتژی برکیفیت وبافت فعالیت های سازمان است.
v استراتژی یک طرح عملیاتی نیست بلکه ترکیب کلیه طرحهای عملیاتی درچارچوبی کلی ومتعادل است.
v استراتژی ابزار مقاصد و خواسته های خوش بینانه نیست0ترسیم تصویری از آینده وانتخاب جایگاهی جذاب در این تصویر، طرح استراتژیک محسوب نمی شود0
v استراتژی تعدادی ایده درذهن چند رهبرونخبگان کشورنیست. این عقاید می بایست گسترش یافته توسط کلیه مدیران کشورلااقل درسطوح متوسط و حتی پایین تردرک شود.
الزامات تنظیم و سازماندهی برنامه های استراتژیک
1-مطا لعات تخصصی استراتژیک
2- تدوین راهبردها
تعریف مدیریت استراتژیک
میتوان مدیریت استراتژیک را بدینگونه تعریف کرد : هنر و علم تدوین ، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفهای چندگانه که سازمان را قادر میسازد به هدفهای بلند مدت خود دست یابد.
مراحل مدیریت استراتژیک
فرایند مدیریت استراتژیک در برگیرنده سه مرحله میشود:
1- تدوین استراتژی
2- اجرای استراتژی
3- ارزیابی استراتژی
مزایای مدیریت استراتژیک
1- امکان عمل به شیوهای خلاق و نوآور
2- داشتن ابتکار عمل
3- توان اعمال نفوذ
4- تدوین استراتژیهای مناسب
5- فراهم شدن امکان ارزیابی مستمر خود
مزایای استراتژیک
1- شناخت شرایط محیط و خودمان
2- مشخص شدن هدف ، جهت و شیوه فعالیت مان
3- فراهم شدن مبنایی برای مشارکت سازمان یافته همه بخش ها و اعضای سازمان در موفقیت آن
4- سازمان را برای آینده آماده می سازد