موضوع پروژه: | هوش هیجانی و هوش عاطفی |
گروه پروژه: | انواع پایان نامه ها |
سطح پروژه: | کارشناسی ، کارشناسی ارشد |
قالب فایل: | Word |
تعداد صفحات: | 245 |
فهرست مطالب
مقدمه 5
فصل اول:هوش عاطفی چیست؟ 7
هوش عاطفی چیست؟ 8
تفاوت رویکرد خالص و آمیخته 15
هوش عاطفی و هوش علمی یا (IR) 16
هوش عاطفی و کنترل احساسات 16
هوش عاطفی و شناخت احساس دیگران 17
هوش عاطفی و روابط اجتماعی 17
تاریخچه 17
شاخصه ها و ابعاد هوش عاطفی 18
عاطفـه خوب ـــ تفکر خوب 20
فصل دوم:روانشناسی یادگیری هوش عاطفی 22
روانشناسی یادگیری چیست 23
فصل سوم 24
روانشناسی هوش عاطفی (هیجانی) 26
سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی: 28
ده توصیه برای بهبود هوش هیجانی 30
مهارت های اجتماعی 31
تاثیر هوش هیجانی بر بیماری های روانی: 37
هوش هیجانی و اعتماد به نفس: 37
مدیریت هیجانی: 38
جایگاه هوش هیجانی: 38
مؤلفههای هوش هیجانی 39
شایستگیهای شخصی: 42
تفکر مثبت و رابطه آن با هوش عاطفی 43
نقش هوش عاطفی در سلامت روان 45
هوش هیجانی EI و تفاوت آن با IQ 49
روانشناسی ادراکی : 51
نگاه کلی 51
ارتباط احساس با ادراک 51
ثبات ادراک 52
ارتباط با ادراک 52
فیزیولوژیکی ادراک 53
ویژگیهای یادگیری 54
حافظه و یادگیری 57
فیزیولوژی یادگیری و حافظه 58
گستره روانشناسی یادگیری 58
چشم انداز این علم 58
هوش 59
اهمیت هوش عاطفی چیست: 60
فصل چهارم 64
هوش و عوامل موثر بر آن 65
عوامل قطعی مؤثر در رشد هوش 65
پرخاشگری 66
ذهن پویا : 75
خلاقیت و عوامل موثر آن بر هوش عاطفی: 77
طبقات هوش 83
فصل پنجم 84
هوش واستعداد تحصیلی 85
کاربرد هوش و استعداد 85
رابطه هوش و استعداد 85
سنجش هوش و استعداد 86
سه عامل موفقیت تحصیلی 93
فصل ششم 95
هوش عاطفی و روابط اجتماعی 95
فصل هفتم 102
هوش هیجانی و تجارت 103
فصل هشتم 111
مدیریت و رهبری با استفاده از هوش هیجانی: 111
فصل نهم 118
هوش هیجانی و ابزار مدیریت بازار 118
فصل دهم 133
توانایی هوش هیجانی چیست؟ 133
IQ بهتر است یا EQ 134
هوش هیجانی و محیط 136
مولفه های هوش هیجانی: 137
پنج گام اساسی برای استفاده از قدرت و توسعه رهبری 139
رابطه هوش هیجانی با بهداشت روانی 141
کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار 142
مزایای هوش هیجانی بالا در محیط کار 145
ویژگیهای فرد دارای هوش هیجانی بالا 147
روشهای صحیح اجرای برنامه آموزش هوش هیجانی 150
فصل دهم 154
مسائل مرتبط با سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی 154
استرس شغلى 154
اصول پیشگیری از رفتارهای پرخطر 154
تاثیر هوش هیجانی (هوش عاطفی) بر موفقیت انسان : 155
نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری 158
ویژگی های رهبری با شعور عاطفی بالا 160
ویژگی های رهبری با هوش عاطفی بالا 162
هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش 166
نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری 167
کاربردهای هوش عاطفی در سازمان ها 170
هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش 174
تاثیر هوش هیجانی(هوش عاطفی) بر موفقیت انسان 174
هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار 177
هوش هیجانی و بازار یابی 178
تحقیقات انجام شده در باره هوش هیجانی 179
برنامه درمانی - آموزشی اجرا شده در این تحقیق : 179
پرورش رهبران: 181
عملکرد گروهی: 182
فصل یازدهم 183
پزشکی وهوش هیجانی 183
سواد آموزی هیجانی 185
ارتباط افسردگی و هوش هیجانی 191
فصل دوازدهم 194
اهمیت هوش عاطفی در حفظ پیوندهای زناشویی 194
ادراک هیجانی و روابط زوجین 197
نقش هوش عاطفی در روابط زوجهای جوان 205
هوش منطقی –هوش هیجانی بین زنان ومردان 210
نقش هوش هیجانی در زندگی 212
رهبری عاطفی 212
فصل سیزدهم 215
هوش هیجانی و اندازه گیری آن 215
فصل چهاردهم 217
رابطه هوش عاطفی مدیران سازمان ها وتاثیر آن بر پیاده ازی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با هوش عقلی: 218
هوش هیجانی در سازمان چگونه عمل می کند 226
آموزش و یادگیری هوش هیجانی در سازمان 228
پرورش رهبران: 232
عملکرد گروهی: 233
انگیزش / قدرت بخشی: 233
افراد و مراجعین مشکل آفرین: 233
رضایت مراجعه کننده: 233
خلاقیت و نوآوری: 234
مدیریت زمان: 234
استعداد ذاتی: 234
تعادل کار / زندگی: 234
کاهش استرس: 234
تاثیر منفی بر کار و تجارت: 235
اثرات سودمند بر شخص: 235
فصل چهاردهم 238
تحقیقات انجام شده در ایران درباره هوش هیجانی به زبان افراد مهم : 238
مقدمه امروزه روانشناسان علاوه بر توجهی که به تفاوت افراد از لحاظ هوش علمی دارند، هوش عاطفی را نیز به عنوان یک تفاوت عمده بین شخصیتهای مختلف قلمداد میکنند. بطوری که افراد مختلف ممکن است از لحاظ میزان بهره هوشی عاطفی متفاوت از یکدیگر باشند و این تفاوت به شیوههای گوناگون در زندگی آنها نمود پیدا کند. کارکردها و عملکردهای افراد به دلیل داشتن درجه هوش عاطفی متفاوت بوده و کل زندگی آنها را تحتالشعاع خود قرار میدهد طی دو دهه اخیر، مبحث هوش عاطفی که به عنوان هوش هیجانی نیز ترجمه شده، یکی از مهمترین مباحث علوم اجتماعی و علوم انسانی، از جمله حوزه مدیریتی و سازمانی، مورد توجه قرار گرفته است و همواره کاربردها و توانایی های آن، در مقایسه با هوش منطقی، مورد بحث بوده است. به طور کلی، دو مکتب مجزا در مورد هوش عاطفی مطرح است: نخستین مکتب؛ بیشتر در حوزه روانشناسی و دانشگاهی مطرح است، که هوش عاطفی را یک توانمندی می داند و دومین مکتب؛ به رویکرد آمیخته معروف است، که رویکر مبحث هوش عاطفی را، از حوزه اختصاصی روانشناسی خارج کرده و وارد حوزه های دیگر علوم اجتماعی و سازمانی می کند. با توجه به اینکه رویکرد اخیر معروف تر است و در اجرا، به خصوص در حوزه های مدیریت و سازمانی نیز، موفق تر بوده است، متخصصان سازمانی و منابع انسانی، تمایل بیشتری به استفاده از آن دارند تاکنون تعریف مشخص و واحدی در مورد هوش عاطفی نشده است. اصطلاحات هوش عاطفی- قابلیت عاطفی- سواد عاطفی و ضریب عاطفی تاکنون معرفی شده اند. هوش عاطفی در بحث مدل خالص و قابلیت در مدل آمیخته، مطرح شده است.واژه هوش عاطفی یک واژه مرکب و متضاد است، که به دو واژه احساس و هوش و یا به عبارت دیگر، احساس و منطق تقسیم می شود. ارسطو؛ اولین کسی بود که دو واژه احساس و منطق را درکنار هم قرار داد. او مثال می زند: »عصبانی شدن آسان است، اما عصبانی شدن نسبت به فردی به صورت درست، تا حد معقول و درست در زمان درست و به دلیل درست، کاری ساده نیست.«بحث علمی در مورد هوش عاطفی، طی دو دهه اخیر، شکل گرفته است. پیتر سالوی؛ اولین کسی است که در مورد هوش عاطفی، تعریف مشخصی ارایه کرده است : هوش عاطفی؛ نوعی از پردازش اطلاعات عاطفی (هیجانی) است، که شامل ارزیابی درست هیجان و احساس در خود و دیگران بوده و بیان صحیح احساس و تنظیم انطباقی احساسات است، به شیوه ای که سطح زندگی بهبود یابد.
در سال1999، مایر و همکاران او، این تعریف را بهبود بخشیدند: هوش عاطفی؛ آن گونه ای از توانایی است که به شناخت مفهوم عواطف و روابط آنها- استدلال و حل مسایل بر مبنای آنها می پردازد. هوش عاطفی، شامل ظرفیت درک عواطف- تلفیق احساسات مربوط به عواطف، درک اطلاعات این عواطف و مدیریت آنهاست در محافل علمی، برای نخستین بار در رشته روانشناسی مطرح شد و طی دو دهه پژوهش در این حوزه، امروزه، به یکی از مهمترین مباحث در حوزه رشته های علوم اجتماعی تبدیل شده است. شاید بتوان بیان کرد: بحث برانگیزترین حوزه ای که مبحث هوش عاطفی در آن وارد شده، حوزه مدیریت و مباحث سازمانی است. تحقیقات نشان می دهد هوش عاطفی در سازمان و مخصوصاً در حوزه مدیریت، اهمیتی فراتر از هوش منطقی یافته است.
فصل اول:هوش عاطفی چیست؟
هوش عاطفی چیست؟
هوش عاطفی ، شیوه برخورد فرد با مسائل و فراز نشیبهای زندگی را نشان میدهد. به عبارتی هوش عاطفی مجموعهای ازخصوصیات شخصیتی است که در سرنوشت و سبک زندگی فرد موثر است. این خصوصیات شخصیتی موجب میشود که فرد از شیوههای مناسب برای گذران زندگی و مراحل آن استفاده میکند. این افراد رضایت از زندگی بیشتری دارند، شادابتر هستند.
ارتباط بهتری با اطرافیان برقرار میکنند و قدرت سازش بیشتری با مشکلات عاطفی و هیجانی دارند. از زندگی عاطفی غنی و سرشاری برخوردار هستند. دلسوز و پرملاحظه هستند. مسئولیت پذیری بیشتری دارند. در مورد خود برداشت و نگرش مثبتی دارند. با خود راحت هستند و بیشتر از افراد دیگر پذیرای تجارب احساسی و هیجانی هستند.
برای سال های متمادی تصور بر این بود که IQ ( ضریب هوشی ) نماینده میزان موفقیت افراد است. در مدارس معیار اهدای جوایز به دانش آموزان تست هوش بود و حتی بعضی از شرکت ها برای پاداش از تست هوش استفاده میکردند. در دهه اخیر محققان در یافتند که IQ تنها شاخص ارزیابی موفقیت یک فرد نیست. آن ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره EQ ( هوش عاطفی ) هستند.
هوش یکی از مهمترین سازه های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گولمن در سال 1995 کتاب خود را با عنوان " چرا هوش عاطفی می تواند مهمتر از IQ باشد؟ " به چاپ رساند.
درابتدای پیدایش این سازه، روانشناسان بیشتر بر روی جنبه های شناختی همانند حافظه و حل مساله تاکید می کردند . اما خیلی زود دریافتند که جنبه های غیر شناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند. بعضی پژوهشگران بر این عقیده اند کهIQ در خوش بینانه ترین حالت 10 الی 25 درصد از واریانس متغیر عملکرد را تبیین می کند.
" علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن ها در جهت تصمیم گیری به نحو احسن استفاده کنید می گوید :هوش عاطفی، توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش ها و انگیزه، امیدواری و خوش بینی در مواجهه با موانع در راه رسیدن به هدف است.
هوش عاطفی، در حقیقت راهی است برای زیرک بودن.
هوش عاطفی، همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند.
هوش عاطفی، یک نوع مهارت اجتماعی است، همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران. "
هوش عاطفی یا هوش اجتماعی شامل 4 مهارت است :
خود ( Self )
دیگران (Others )
آگاهی (Awareness )
اقدام ( Action)
که با ترکیب این ها, مؤلفه های بنیادی هوش عاطفی به دست می آید .
1-خودآگاهی ( شامل: خود ارزیابی، اعتماد به نفس )
2- خودگردانی ( شامل: خویشتن داری و قابل اعتماد بودن، وجدان سازگاری، انگیزه پیشرفت و ابتکار )
3- آگاهی اجتماعی ( شامل: همدلی، آگاهی سازمانی و انگیزه خدمت )
4- مهارت های اجتماعی (شامل: توان تاثیرگذاری، رهبری، مدیریت تعارض ایجاد رابطه و کار گروهی )
خودآگاهی ( Self Awareness) : یک نوع توانایی فردی است برای درک احساسات و حالات خلقی. خودآگاهی به شخص کمک می کند تا همیشه بر افکار و احساسات خود نظر داشته و بنابراین در جهت درک آن ها به فرد کمک می کند.
خودگردانی( Self Management) یا مدیریت عواطف( Managing Emotions ): مهارتی است که به افراد کمک می کند تا احساسات خود را به صورت مناسب و جامعه پسندانه نشان دهند. به زبان دیگر به فرد درکنترل عصبانیت، ناراحتی و ترس کمک میکند.
آگاهی اجتماعی ( Social Awareness ): عبارت است از توانایی درک احساسات دیگران و استفاده از احساسات خود در جهت دستیابی به اهداف.
مهارت های اجتماعی (Social Skills ): عبارت است از ارتباط با دیکران در موقعیت های مختلف اجتماعی و در اصل به معنای توانایی ادامه رابطه با توجه به احساسات افراد یا همان ظرفیت اجتماعی است.
تحقیقات نشان داده است که EQ عامل مهمی در ایجاد تغییرات اساسی در زندگی است. اگرچه کودکان با سرشت و فطرت گوناگون به دنیا می آیند و چگونگی برخورد آن ها با مسایلی چون برخوردهای اجتماعی، اشتیاق خجالت و غیره متفاوت است، اما هوش عاطفی به والدین و مربیان کمک میکند تا بر روی قابلیت ها و یا عدم وجود آن ها کار کرده و بنابراین کودکان را برای رویارویی با جامعه بیرونی آماده کنند. برای مثال والدین به جای جلوگیری از برخورد بچه های خجالتی با دنیای بیرون، باید آن ها را با چالش های جدیدی مثل دیدار با دوستان جدید و قرارگرفتن در فضاهای تازه روبرو نمایند. گرچه این تشویق نباید به هیچ عنوان بچه ها را دلزده یا ترسوتر نماید بلکه باید به آن ها تجربه های جدید بیاموزد.
مثال دیگری که می توان در این مورد مطرح کرد این است که برای مثال تحقیقات نشان داده که بچه های کلاس دومی که عصبی بوده و همیشه با مشکل مواجه هستند، شش تا هشت بار بیشتر از بچه های دیگر در معرض ابتلا به خشونت در نوجوانی و ارتکاب جنایت میباشند. دخترانی که در سنین راهنمایی از احساسات سردرگم، خستگی و عصبانیت توام با گرسنگی رنج میبرند، احتمال میرود که در سنین نوجوانی دچار اختلالات گوارشی شوند. این بچه ها از احساسات خود و این که اصولا این احساسات چه هستند، بی خبرند. اما اگر در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند از هوش عاطفی خود بهره مند شوند، مسلما به هیچ یک از این موارد دچار نخواهند شد.
نمونه های وجود دارد که باعث عدم استفاده از هوش عاطفی خواهد شد : ترس و نگرانی، تصویر منفی از خود، توقعات غیر واقعی از زندگی و سرزنش دیگران. بنابراین زمانی که این موانع به وجود می آید و هوش عاطفی مورد استفاده قرار نمی گیرد، حرکات افراد به سمت موفقیت متوقف می شود.
پس نتیجه می گیریم که هدف از تقویت هوش عاطفی، آگاهی از احساسات و تربیت آن ها برای غلبه بر موانع زندگی است.
هوش هیجانی در بردارندهی آگاهی، تنظیم و بیان درست دامنهای از هیجانات است. لذا توانایی شناخت، ابراز و کنترل این هیجانات یکی از ابعاد مهم هوش هیجانی است و ناتوانی فرد در هر کدام از این تواناییها منجر به اختلالاتی نظیر اختلالات اضطرابی و خلقی خواهند شد که حاکی از نقص خودگردانی هیجانی است که ویژگی کلیدی هوش هیجانی است. بنابراین تا آنجا که ممکن است ما باید این مهارتهای هوش هیجانی را که مبنای آنها شناخت دقیق هیجانات و کنترل و تنظیم آنها است به کودکان آموزش دهیم تا احتمال بروز این اختلالات را کاهش داده و از این طریق عملکرد آنها بهبود یابد
سالهاست که جدیترین نظریهپردازان هوشبهر کوشیدهاند تا احساسات را به حیطه هوش وارد کنند به جای آنکه عواطف و هوش را دو نقطه متضاد ناهمساز در نظر بگیرند. از این رو، ال. ای ثراندایک روانشناس نامداری که در دهههای 1920 و 1930 در همگانی کردن نظریه هوشبهر نقش مهمی داشت در مقالهای در روزنامهی هارپر اظهار داشت: «هوش اجتماعی یعنی توانایی درک دیگران و عمل کردن عاقلانه در ارتباطهای بشری». ثراندایک معتقد بود که هوش از یک مولفه تشکیل نشده است چرا که نمیتوان با یک هوش تواناییهای انسان را سنجید. به همین دلیل او سه نوع هوش را مطرح میکند: «هوش اجتماعی، هوش عینی و هوش انتزاعی». به نظر وی هوش اجتماعی عبارت از توانایی درک دیگران و برقراری رابطه مناسب با آنها است. از این نقطه نظر فرد باهوش کسی است که در هنگام قرار گرفتن در یک جمع بتواند احساسات و عواطف دیگران را به خوبی درک و با آنها رابطه خوبی برقرار کند ابعاد غیرعقلانی هوش عمومی تاکید کرده است، عبارت زیر بیانگر تاکید وکسلر بر مفهوم هوش هیجانی است:
«سوال اصلی این است که آیا تواناییهای غیرعقلانی، یعنی تواناییهای هیجانی و فطری عوامل قابل قبولی برای هوش کلی میباشد؟ من کوشیدهام نشان بدهم که علاوه بر عوامل عقلانی، عوامل غیرعقلانی وجود دارد که تعیین کننده هوشاند، چنانچه مشاهدات آتی تایید کننده این فرضیه باشد، نمیتوان فرض کرد که بتوان هوش کلی را بدون لحاظ کردن عوامل غیرعقلانی محاسبه کرد تفکر هیجانی قسمتی از تفکر منطقی و هوش کلی است و به آنها کمک میکند. این فرضیات اولیه پس از نیم قرن در اندیشه یکی از اساتید دانشگاه، به نام گاردنر متبلور شد. وی دیدگاه سنتی صاحب نظران هوش شناختی در اوایل قرن بیستم را وسعت بخشید. او معتقد بود که هوش ابعاد متعددی دارد که ترکیبی از ابعاد شناختی و عناصر هیجانی (یا به نقل از خود او هوش شخصی) است. بعد هیجانی مفهوم هوش چند وجهی وی شامل دو جزء کلی است که تحت عنوان «قابلیتهای درون روانی» و «مهارتهای بین فردی» مطرح شدهاند هوش درون فردی هوشی است که به ما کمک میکند تا به آنچه انجام میدهیم، به افکارمان و احساساتمان و روابطی که بین تمام این امور وجود دارد معنا ببخشیم، با این وجود میتوانیم یاد بگیریم خودمان و هیجاناتمان را به خدمت بگیریم. هوش بین فردی، هوشی است که به ما امکان تنظیم روابط با دیگران، همدلی با آنها، برقراری ارتباطات شفاف، و برانگیختن آنها و فهم ارتباط بین آنها را فراهم میسازد. با این هوش میتوانیم به دیگران الهام ببخشیم و اعتمادشان را به خودمان خیلی سریع جلب کنیم هسته هوش بین فردی «توانایی درک و ارائه پاسخ مناسب به روحیات، خلق و خو، انگیزشها و خواستههای افراد دیگر است». او اضافه میکند که در هوش درون فردی کلید خودشناسی عبارت از «آگاهی داشتن از احساسات شخصی خود و توانایی متمایز کردن و استفاده از آنها برای هدایت رفتار خویش است» هوش هیجانی دارای ابعاد عاملی است. وی 15 بعد هیجان را عنوان میکند که با استفاده از خرده مقیاسهای پرسشنامه بهر هیجانی بار - اون اندازهگیری میشود. هوش هیجانی و مهارتهای هیجانی، اجتماعی طی زمان، رشد و تغییر میکند و میتوان با آموزش و برنامههای اصلاحی مانند تکنیکهای درمانی آنها را بهبود بخشید گرچه سازه هوش هیجانی مربوط به ده سال اخیر است، ولی مقالات و مطالعات انجام گرفته در این حیطه در طی این سالها، در مقایسه با سایر حوزههای روانشناسی بینظیر بوده است. هوش هیجانی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان محسوب میشود. بر خلاف مباحث اولیه، در اینجا فکر و هیجان به عنوان یک موضوع برای سازگاری و هوشمندی در نظر گرفته شده است.
اولین قدم برای افزایش هوش عاطفی، خودآگاهی است. خودآگاهی یعنی شما چه احساسی دارید و چرا دچار آن احساس شده اید. اگرچه ممکن است این کار در بدو امر برای بعضی از افراد مشکل باشد، اما زمانی که فرد شروع به درک خود می کند، می تواند دیگر مهارت های احساسی اش را نیز توسعه دهد و در نهایت به هوش عاطفی بالایی دست یابد.
تاکنون تعریف مشخص و واحدی در مورد هوش عاطفی نشده است. اصطلاحات هوش عاطفی- قابلیت عاطفی- سواد عاطفی و ضریب عاطفی تاکنون معرفی شده اند. هوش عاطفی در بحث مدل خالص و قابلیت در مدل آمیخته، مطرح شده است.
واژه هوش عاطفی یک واژه مرکب و متضاد است، که به دو واژه احساس و هوش و یا به عبارت دیگر، احساس و منطق تقسیم می شود. ارسطو؛ اولین کسی بود که دو واژه احساس و منطق را درکنار هم قرار داد. او مثال می زند: »عصبانی شدن آسان است، اما عصبانی شدن نسبت به فردی به صورت درست، تا حد معقول و درست در زمان درست و به دلیل درست، کاری ساده نیست.«
بحث علمی در مورد هوش عاطفی، طی دو دهه اخیر، شکل گرفته است. پیتر سالوی؛ اولین کسی است که در مورد هوش عاطفی، تعریف مشخصی ارایه کرده است : هوش عاطفی؛ نوعی از پردازش اطلاعات عاطفی (هیجانی) است، که شامل ارزیابی درست هیجان و احساس در خود و دیگران بوده و بیان صحیح احساس و تنظیم انطباقی احساسات است، به شیوه ای که سطح زندگی بهبود یابد.
در سال1999، مایر و همکاران او، این تعریف را بهبود بخشیدند: هوش عاطفی؛ آن گونه ای از توانایی است که به شناخت مفهوم عواطف و روابط آنها- استدلال و حل مسایل بر مبنای آنها می پردازد. هوش عاطفی، شامل ظرفیت درک عواطف- تلفیق احساسات مربوط به عواطف، درک اطلاعات این عواطف و مدیریت آنهاست. در همین دوران، گولمن؛ با انتشار کتاب معروف خود، با عنوان هوش عاطفی در سال1995، تعریف هوش عاطفی را تا حد زیادی تغییر داد. گولمن، هوش عاطفی را مهارتی می داند که دارنده آن، می تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند- از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد و از طریق همدلی، به شیوه ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد، گولمن، مهارت های اجتماعی همچون: ارتباطات- رهبری و مدیریت تضاد را، به هوش عاطفی مرتبط می داند و این نکته ها بین تعریف او و مایر و سالوی تفاوت ایجاد می کند. در همین دوران(2000) بار- آن »Bar-on « (سومین نظریه پرداز معروف)، تعریف خود را از هوش عاطفی ارایه کرد: هوش عاطفی، نشان دهنده توانایی فرد در حل مسایل و چالش های روزانه است و به پیش بینی فرد برای موفقیت در زندگی کمک می کند، که از آن جمله، موفقیت حرفه ای و زندگی شخصی فرد است. گولمن نیز در کتاب جدید خود به نام کار با هوش عاطفی1998 بر نیاز به هوش عاطفی در محیط کار- یعنی محیطی که اغلب به عقل توجه می شود تا قلب و احساسات- تمرکز می کند. او معتقد است نه تنها مدیران و روسای شرکت ها نیازمند هوش عاطفی هستند، بلکه هر کسی که در سازمان کار می کند، نیازمند هوش عاطفی است. اما هر چه در سازمان به سمت سطوح بالاتر می رویم، اهمیت هوش عاطفی در مقایسه با هوش عقلی، افزایش می یابد. در این زمینه، گولمن و همکاران او معتقدند که هوش عاطفی در تمامی رده های سازمانی، کاربرد زیادی دارد، اما در رده های مدیریتی، اهمیت حیاتی می یابد. آنان مدعی هستند: هوش عاطفی تا حدود58 درصد، بهترین راهبران را از ضعیف ترین ها جدا می کند.
راهبر با قابلیت عاطفی بالا، احساسات خوب را در افراد خود و همکاری بالا را در تیم خود ایجاد می کند. رهبران تیمی خوب و لایق، می دانند با بهبود روابط خود با افراد و ایجاد جوی شورانگیز و صمیمی،بهره وری نیز افزایش می یابد. افراد بخش عمده ای از هوش هیجانی خود را در خانواده فرا می گیرند. بهترین منبع یادگیری این توانایی خانواده و خصوصا والدین هستند. پژوهش های نشان می دهد که هوش هیجانی کودک محصول نمایش مهارتهای هوش هیجانی والدین است و نه تجربه شخصی آنها از استرس هیجانی پژوهش ها نشان داده اند که آموزش مهارتهای اجتماعی و هیجانی که به تعبیری هوش هیجانی است نقش مهمی در بهبود کیفیت روابط بین فردی و اجتماعی دارد . این نوع آموزش ها عمدتا در مدارس و محیط های شغلی صورت گرفته است همانطور که اکثر مهارتها در اثر تعلیم و تربیت رشد می یابند, برخی مهارتهایی که درهوش هیجانی دخیل اند نیز می توان از این طریق افزایش داد.
تعامل خوب والد - کودک در زمینه تشخیص هیجانها و نام گذاری آنها یکی از راهبردهای مهم افزایش هوش هیجانی است راه دیگر افزایش این توانایی, ایجاد یک محیط امن عاطفی است به گونه ای که کودکان بتوانند آزادی و اطمینان خاطر درباره احساساتشان با والدین گفتگو کنند. آموزش مهارتهای اجتماعی یکی دیگر از راههای افزایش هوش هیجانی است. این آموزشها شامل کنترل خشم و عصبانیت , همدلی, تشخیص و به رسمیت شناختن تشابهات و تفاوتهای مردم, اظهار ادب و صمیمیت و تعارف , برقراری ارتباط , حل مساله و مشکل , تصمیم گیری و ایجاد هدف و مقاومت در برابر فشارها می تواند باشد. ترتیب دادن جلسات گروهی در باره انواع هیجانات مثل شادی و غم , عشق و تنفر و... که افراد درباره احساسات و هیجانات خود اطلاعات عینی تری پیدا کنند. به کودکان عبارات در برگیرنده هیجانات و احساسات آموزش داده شود . والدین نیز می توانند با بیان هیجانات خود فرزندانشان را در شناسایی هیجانات یاری نمایند. مثلا احساس بی قراری نمی کنم, احساس ناامیدی می کنم و ... بطور کلی روان درمانی مشاوره , مربی گری و آماده سازی راههایی اند که می توانند به افزایش هوش هیجانی کمک کنند تاثیرات مهارتهای مدیریت هیجانی را در عملکرد شغلی , رضایت شغلی , تعهد سازمانی و نقل و انتقال کارکنان بررسی کردند. آنان دریافتند که هوش هیجانی با عملکرد شغلی و رضایت شغلی رابطه دارد
پیشینه رویکرد خالص (توانمندی)
پیتر سالوی و جان مایر؛ اولین نظریه پردازانی بودند که به طور علمی، تعریف هوش عاطفی را ارایه دادند. این دو معتقدند: هوش عاطفی یک توانمندی است تا یک خصوصیت و جدا از ابعاد ذکر شده در مفهوم شخصیت است. از این رو، این رویکرد را رویکرد خالص نیز می نامند که دارای مشخصه های زیر است: برداشت و اظهار هیجانی، تسهیل تفکر به وسیله هیجان، فهم یا درک هیجانی و مدیریت یا تنظیم هیجانی.
از دیدگاه این نظریه پردازان مهمترین جز تشکیل دهنده هوش عاطفی عبارت است از: توانایی ارزیابی و بیان صحیح هیجان ها، توانایی تشخیص هیجان ها در خود و توانایی اظهار و بیان احساسات خود.
رویکرد آمیخته
بحث هوش عاطفی، با کتاب پرفروش دانیل گولمن در سال1995 و مقاله »عامل هوش عاطفی« از گیبز، در همان سال، تغییرات زیادی کرد. انتشار این دو اثر، هوش عاطفی را به موضوعی عمومی تبدیل کرد.
به اعتقاد گولمن، دانستن هیجانات خود، پایه هوش عاطفی است، افراد با خودشناسی بالا، توانایی بیشتری دارند تا تصمیمات مهمی در زندگی- همچون ازدواج و شغل- بگیرند.
گولمن مدل خود را ساده کرد و یک ماتریس دو در دو را ارایه کرد: خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط (مهارت های اجتماعی).
ریون بار- آن؛ نظریه پرداز دیگری است که تحقیقات خوبی در این رابطه کرده است. بار-آن؛ سعی دارد با طرح مدل خود، به این سئوال پاسخ دهد که: چرا برخی در زندگی نسبت به بقیه موفق تر هستند؟ او جواب این سئوال را در مجموعه قابلیت های عاطفی مطرح کرد و آنها را هوش عاطفی نامید.
بار-آن ؛ اولین کسی بود که از عنوان هوش عاطفی در مباحث علمی و در سال1985، در پژوهشی بر بیش از4000 نمونه در آمریکا پرسشنامه هوش عاطفی خود را با5 متغیر معرفی کرد:
خوش بینی، خود دستیابی، خرسندی، استقلال و مسئولیت پذیری اجتماعی. اینجا لازم است درباره خودِ کلمه هیجان بیشتر بدانیم: هیجان کلمه ای است که در فارسی بیشتر برای احساسات و حالات پر شور و پر انرژی از آن استفاده می کنیم ، ولی در روانشناسی برای بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی همراه آن به کار می رود. هیجانات مثل خشم، ترس، عشق و محبت، تنفر، امید، ناامیدی، نگرانی، احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب، شرم، پشیمانی، دلسوزی و....
تفاوت رویکرد خالص و آمیخته
این رویکرد، به این دلیل آمیخته نامیده شده است، که بنا به گفته های مایر و سالوی؛ مفاهیم عاطفی را با دیگر خصوصیات شخصیتی تلفیق کرده است و از طرف دیگر؛ بر مبنای قابلیت های عاطفی هستند، تا توانایی های عاطفی. اما بار-آن؛ اعتقاد دارد که این تفاوت ها، بین توانمندی ها و قابلیت های عاطفی؛ در هسته بحث هوش عاطفی قرار دارند و در واقع تمایزی تصنعی است.
هوش عاطفی، نقش موثری در آرامش انسان دارد. در واقع این هوش عاطفی است که میتواند هوش عقلانی را بهکار گیرد و در جهت مقصودش به پیش ببرد. شاید تاکنون افراد باهوش زیادی را دیده باشید که نه در شغل و کارشان، نه در روابط خانوادگی و روابط بین فردیشان و نه در تفریح و عشق ورزیدنشان موفقیتی حاصل نکردهاند. بیشک کسانی را هم میشناسید که بهرغم عدم برخورداری از هوش سرشار، زندگی آرام و موفقی داشته و حتی به سطوح بالای موقعیتهای اجتماعی دست یافتهاند
هوش عاطفی و هوش علمی یا (IR)
میزان بهره هوشی افراد نمیتواند نشانگر زندگی آنها و میزان رضایت آنها از زندگی باشد. بطوری که نمیتوان گفت افرادی که از IR بالاتری بهرهمند هستند حتی در زمینه روابط اجتماعی ، زندگی عاطفی و... نیز عملکرد بهتری دارند. بنابراین IR بالا و به تبع آن تحصیلات بالا و موقعیت شغلی خوب نمیتواند موفقیت فرد را در زندگی تضمین کند، مگر اینکه فرد از لحاظ هوش عاطفی نیز نمره بالاتری کسب کند.
بهره هوشی یا IR افراد هیچگونه اطلاعی در این باره نمیدهد که افراد در فراز و نشیب زندگی چگونه عمل خواهند کرد و مساله همین جاست. هوش و استعداد تحصیلی هیچگونه آمادگی و مهارتی برای جدال با ناملایمات زندگی یا استفاده از فرصتهای مطلوب به دست نمیدهد. با این حال در مدارس و دوره های آموزشی با اینکه هدف فراهم ساختن آمادگی فردبرای ورود به زندگی موفق و رضایت بخش است تاکید علاوه هوشی علمی است تا هوش عاطفی.
احساسات و عواطف انسان نیز همچون عملکرد منطقی فرد در مسائل هوشی دارای اصول و فنونی است که افراد مختلف از این لحاظ با یکدیگر تفاوت دارند. همانگونه که دو فرد ممکن است در یک مساله هوشی عملکردهای متفاوت داشته باشند، از لحاظ هوش عاطفی نیز با یکدیگر تفاوت دارند. تفاوت آنها در هوش عاطفی مواجه با مسائل زندگی عملکردهای متفاوتی را در آنها موجب خواهد شد.
هوش عاطفی و شناخت احساسات خود
خودآگاهی و شناسائی نوع و شدت احساسات خود بخش مهمی از هوش عاطفی است. فردی که احساسات خود را به راحتی شناسایی میکند، واکنش سریعتری در برخورد با مسائل دارد. به عبارتی قدم اول در ارائه و استفاده از راهکارها برای مسائل زندگی شناسایی احساسات است. در اغلب مسائل زندگی احساسات و عواطف ما دخیل هستند. بنابراین هوش عاطفی عمدتا با این مسائل درگیر است. و بخشی از آن که شناسایی نوع و شدت احساسات را بر عهده دارد، اولین مراحل را برای آماده شدن فرد برای اجرای مراحل بعدی طی میکند. تا زمانیکه فرد با تاخیر و با مشکل از احساسات خود سر در میآورد، امکان اداره و کنترل این احساسات نیز در او با تاخیر همراه خواهد بود. سرعت عمل در اجرای این مراحل بالا بودن هوش عاطفی فرد را نشان میدهد.
هوش عاطفی و کنترل احساسات
افرادی که هوش عاطفی بالاتری دارند، راحتتر از دیگر افراد احساسات خود را کنترل میکنند. قدرت بیشتری برای تحت اختیار درآوردن عواطف خود دارند و اجازه نمیدهند عواطف آنها بیش از حد لازم و در سطح افراطی عمل کند یا پسروی عاطفی داشته باشند. آنها برای کنترل احساسات خود شگردها و مهارتهای زیادی را میدانند و در اکثر موارد با سرعت عمل از این مهارتها و شگردها استفاده میکنند. آنها را به راحتی خشم خود را کنترل کرده و آنرا در مسیر درست برای تخلیه و رسیدن به نتیجه مناسب هدایت میکند. زود و نابهنگام مضطرب نمیشوند و در این موارد میدانند که چگونه باید آرامش خود را حفظ کنند.
هوش عاطفی و شناخت احساس دیگران
افرادی که از هوش عاطفی بالایی برخوردارند، علاوه بر اینکه احساسات خود را به خوبی میشناسند در شناخت احساسات دیگران نیز عملکرد خوبی دارند. این مهارت موجب میشود که فرد بتواند دیدگاه و نظر افراد دیگر را از لحاظ احساسی درک کند و به عبارتی بتواند خود را به جای او بگذارد. داشتن چنین مهارتی موجب میشود که فرد بتواند روابط خود را به بهترین وجهی اداره کرده و سازمان دهد.
هوش عاطفی و روابط اجتماعی
افرادی که از هوش عاطفی بالاتری برخوردارند، از لحاظ روابط اجتماعی بسیار موفق هستند. آنها به راحتی روابط خود را برقرار می کنند، میتوانند با مهارتهایی که دارند، این روابط را حفظ کرده و تحکیم بخشند. آنها در روابط خود راحت، فاقد اضطراب و خونگرم عمل میکنند و دیگران را نیز به راحتی میپذیرند. افراد دیگر در ارتباط با این افراد احساس راحتی و آرامش میکنند و معمولا تمایل بیشتری برای ادامه ارتباط با این افراد دارند. در حالی که افرادی که دارای هوش عاطفی پائینتری هستند، در روابط ، سرد و خشک ارزیابی میشوند و اغلب روابط آنها در همان مراحل اولیه با شکست مواجه میشود.
تاریخچه
مبحث هوش عاطفی به سال 1985 بر می گردد که یک دانشجوی مقطع دکتری رشته هنر در یکی از دانشگاههای آمریکا پایان نامه ای را به اتمام رسانید که در آن هوش عاطفی ( هوش هیجانی ) را مطالعه کرده بود. سپس در سال 1990 دو استاد دانشگاه در آمریکا «جان مایر» و« پیتر سالوی» دو مقاله در مورد هوش عاطفی نوشتند و پژوهشهای خود را در این رابطه آغاز کردند. این دو استاد دریافتند که برخی از افراد در شناخت احساسات خود و دیگران و حل مشکلات احساسی و عاطفی توانمند تر هستند ( هین ، 2004، ص2 ). آنان نقل می کنند که نظریه آنها در مورد هوش عاطفی ، عامل انگیزه گولمن برای نوشتن کتاب پر فروش خود به نام «هوش عاطفی» در سال 1995 گردید ( هین ، 2004 ، ص2 ).و همچنین افلاطون2000 سال پیش، گفت: «تمام یادگیریها دارای زیربنای هیجانی و عاطفی هستند». براساس گفته افلاطون، از آن زمان تاکنون دانشمندان، پژوهشگران و فیلسوفان زیادی برای اثبات یا نفی نقش احساسات در یادگیری، مطالعات زیادی انجام دادهاند. متأسفانه تفکر حاکم در این 2000 سال این بود که: «هیجانها مانع انجام کار و تصمیمگیری صحیح میشوند و تمرکز حواس را مختل میسازند». در دهه گذشته، حجم روبه رشد تحقیقات، خلاف این مطلب را ثابت کرد. در 1950 دکتر «ابراهام مازلو» مقالهای در زمینه ارتقای نیازهای هیجانی – جسمی، معنوی و روانی نوشت که بعد از دوره رنسانس، انقلاب و تحول عظیمی در زمینه تجلیل از مکتب انسانگرایی بهوجود آورد. نظریه مازلو موجب رشد و تحول علوم مربوط به توان و استعداد انسانها شد. در طول چند دهه گذشته، باورها در مورد هوش هیجانی دچار تغییر شدهاند. زمانی، هوش را کمال انسانی دانستند و معتقد بودند که افراد باهوش باید دارای زندگی بهتری باشند. «دیوید کارسیو» میگوید: «مهم است که بدانید هوش هیجانی ضدهوش نیست و بهبیانیدیگر، نشانه برتری احساس (دل) به عقل (سر) نیست، بلکه نقطه تلاقی احساس و عقل است». دکتر «بارون» هوش هیجانی را آرایشی از استعدادهای غیرشناختی، قابلیتها و مهارتهایی میداند که توانایی فرد در سازگاری با شرایط و فشارهای محیطی را افزایش میدهد. تحقیقات، ثابت میکنند که مهارتها و قابلیتهای هیجانی و عاطفی، عامل پیشبینیکننده موفقیتها، پیامدهای مثبت در محیط کار، خانواده و مدرسه محسوب میشوند و آثاری قابلمشاهده دارند
شاخصه ها و ابعاد هوش عاطفی
همانگونه که از اجزاء هوش عاطفی مشخص میگردد ، این مفهوم میتواند زمینه ساز پیشرفت شغلی، رضایت در روابط فردی و... باشد که در این مقاله به ارتباط EQ با پیشرفت تحصیلی در سطوح بالاتر میپردازیم.
در تعیین سهم عوامل مربوط به موفقیت تحصیلی تنها 20% به IQ اختصاص یافته است که این میزان برای دانشجویانی که در مقاطع بالای تحصیلی قرار داشته و رشته تحصیلی خوبی نیز دارند، حتی به مقادیر پایینتری نیز تنزل مییابد. پس نقش عوامل انگیزشی، عاطفی و بین فردی در پیشرفت تحصیلی در این گروه از دانشجویان که همگی از هوش عملکردی بالایی برخوردارند بسیار مهم خواهد بود.
نکته حائز اهمیت دیگر آن است که اصولاً هوش شناختی یا IQ را نمیتوان چندان تغییر داد ولی هوش عاطفی EQ قابل تغییر، اصلاح و ارتقاء میباشد. پس شناخت EQ یک استفاده کاربردی نیز خواهد داشت.
پژوهشهای اخیر نشان داده است که بر خلاف نظر اغلب فلاسفه و روانشناسان شناخت وعاطفه مستقل از یکدیگر نیستند. تجارب عاطفی ما به نحوی با ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات پیرامون ما مربوط است. حالات خلقی ما تاثیر عمیقی بر اطلاعاتی که به ذهن میسپاریم یا مورد توجه قرار میدهیم و شیوهای که به موقعیتهای اجتماعی واکنش نشان میدهیم، دارد در نتیجه به عنوان یک اصل کلی در این دیدگاه میتوان گفت درروزگاران قدیم که فقط انسان بود و چند وسیله ساده برای کار و امرار معاش، عدهای در پی یافتن روشهایی بودند تا از سختی کار بکاهند و بر سرعت تولید محصولات بیافزایند. و این تلاشها همگام با پیشرفت علم و تکنولوژی به ثمر نشست و ماشینها یکی از پس از دیگری و پیشرفتهتر و پیچیدهتر از گذشته آمدند تا به یاری انسان بشتابند. انسان قرن بیستم آنچنان شگفتزده مسابقه تکنولوژی شد که به تدریج فراموش کرد هدف اولیه چه بود. نگرانیها آغاز شد، نگرانی از اینکه مبادا ماشین جایگزین انسان گردد و در واقع جایگاه وسیله و هدف جابجا گردد. شاید اینجا بود که انسان به خود آمد و متوجه شد جایگاه اصلی او در حال فراموشی است. به تدریج مشخص شد این انسان و نیروهای برتر ذهنی اوست که ابزارهای شگفتانگیز را میآفریند، پس مطلوب است به کیفیات و منابع انسانی بیش از ماشین و منابع طبیعی و معدنی ارج نهاده شود. در این وادی کشورهای توسعه یافته خیلی زود به اهمیت علوم انسانی و نقش آن در توسعه جوامع پی برده و در جهت ارتقاء دانش در این حوزه و استفاده از آن، گامهای بلندبرداشتند.
بنابراین در جهت اصلاح آنچه در گذشته رخ داده و ارزشمند تلقی میشد (کمیت)، متخصصان بهتدریج نگاهی نو و متفاوت را برگزیده و به کیفیت کار و استفاده از منابع ارزشمند و اصلی آن، یعنی انسان توجه بیشتری نمودند. این توجه در دنیای مدیریت به خوبی درک و به کار گرفته شد، به گونهای که در مفهوم پردازیهای اساسی این شاخه از علم تاثیر بسزایی گذاشت.
از آن زمان که مفهوم مدیریت کیفیت در گستره علم مدیریت پا به عرصه وجودگذاشت، و با نگاهی به موفقیتهای فراوان سازمانها و شرکتها، ناشی از به کارگیری این مفهوم، دیگر کمتر کسی اعتقاد دارد که مدیریت یک امر ذاتی است، بلکه با ارایه انواع روشها و فنون مدیریتی به امر کاملا" اکتسابی مبدل گشته است.
در گستره مدیریت کیفیت آنچه به روشنی خودنمای میکند، کمکی است که علم روانشناسی و یافتههای آن در اثربخشی این مفهوم و به کارگیری آن در عمل از خود به جای گذاشته است. با نگاهی به مفاهیم و روشهای به کار گرفته شده در مباحث TQM و با کمی آگاهی از مفاهیم روانشناسی، جایگاه این علم در یاریرسانی به مدیریت به خوبی روشن میگردد. گرچه منطقی به نظر میرسد که هر کجا انسان وجود داشته باشد، علم روانشناسی نیز حضور خواهد داشت اما مباحثی چون اصول ارتباط انسانی در کار، ایجاد انگیزه، مقاومت در مقابل تغییر، شناخت دیگران (همکاران و مشتری)، تعیین اهداف، کاهش استرس، مدیریت هیجانات و غیره از جمله موضوعاتی هستند که روانشناسان، بویژه نسبت به آن توجه بیشتری نشان دادهاند. پیچیدهگیهای عصر حاضر و سرعت و شتاب تحولات در عرصههای مختلف دنیای کار و زندگی نقش یافتههای دقیق و علمی روانشناسی را به نوبه خود حساستر نمود و در این را بویژه در مسیرتحولات صنعتی وسازمانی متخصصان روانشناسی رابرآن داشتتا درنظریهپردازیها و پژوهشهای خود نگاه ویژهای را اتخاذ کنند. این نگاه پاسخی بود به عدم کارآیی نظریهها و نگرشهای قدیمیتر در این عرصه.
نظریههای قدیمی به چالش کشیده شد و دراین میان مشخص شد توانمندیهای صرفا" عقلایی (IQ) دیگر نمیتواند پیشبینیکننده خوبی برای موفقیت در کار و زندگی باشد. در ادامه این حرکت و پس از ارایه نظریه هوش چندگانه توسط هاوارد گاردنر از دانشگاه یل در سال 1983 که تلاش کردن بین ظرفیتهای عقلانی و هیجانی تمایز قائل شود، در سال 1995 رابرت اشترنبرگ مدلی را از هوش موفقیت پیشنهاد نموده است، که برای پیشرفت در دانشآموزان با توانایی بالا سودمند میباشد و برای آموزش تمام دانشآموزان قابل اجرا است. مدل وی به معلمان کمک می کند تا بر مهارتهایی تاکید ورزند که برای موفقیتهای اجتماعی و دانشگاهی لازم است. این مدل سه بعدی پیشنهاد میدارد که قابلیتهای ذهنی شامل تواناییهای تحلیلی، تواناییهای آفرینش و خلق کردن و تواناییهای عملی برای کسب موفقیتهای اجتماعی، کاری، آکادمیک و موفقیت در زندگی حائز اهمیت میباشند.
ریچارد بویاتزیس و فابیو سالا مدل مخصوص به خود را از ملاکهای مربوط به چیزی که در مقایسه با برخی مولفههای توانایی یا مولفههای شخصیتی، هوش نامیده میشود، ارائه کردند. آن ها بر این باور میباشند که آن چیزی که به نام هوش طبقه بندی میشود، باید دارای ویژگیهایی باشد، از جمله:
مرتبط با کارکردهای عصبی- غدد درون ریز بوده، با شبکهی عصبی و سیستم غدد درون ریزی که در ارتباط است، فرق داشته باشد، با پیآمدهای کار و زندگی در ارتباط باشد، ارزشی را به درک شخصیت و رفتار انسانی بیافزاید.
فهرست مطالب
مقدمه 5
فصل اول:هوش عاطفی چیست؟ 7
هوش عاطفی چیست؟ 8
تفاوت رویکرد خالص و آمیخته 15
هوش عاطفی و هوش علمی یا (IR) 16
هوش عاطفی و کنترل احساسات 16
هوش عاطفی و شناخت احساس دیگران 17
هوش عاطفی و روابط اجتماعی 17
تاریخچه 17
شاخصه ها و ابعاد هوش عاطفی 18
عاطفـه خوب ـــ تفکر خوب 20
فصل دوم:روانشناسی یادگیری هوش عاطفی 22
روانشناسی یادگیری چیست 23
فصل سوم 24
روانشناسی هوش عاطفی (هیجانی) 26
سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی: 28
ده توصیه برای بهبود هوش هیجانی 30
مهارت های اجتماعی 31
تاثیر هوش هیجانی بر بیماری های روانی: 37
هوش هیجانی و اعتماد به نفس: 37
مدیریت هیجانی: 38
جایگاه هوش هیجانی: 38
مؤلفههای هوش هیجانی 39
شایستگیهای شخصی: 42
تفکر مثبت و رابطه آن با هوش عاطفی 43
نقش هوش عاطفی در سلامت روان 45
هوش هیجانی EI و تفاوت آن با IQ 49
روانشناسی ادراکی : 51
نگاه کلی 51
ارتباط احساس با ادراک 51
ثبات ادراک 52
ارتباط با ادراک 52
فیزیولوژیکی ادراک 53
ویژگیهای یادگیری 54
حافظه و یادگیری 57
فیزیولوژی یادگیری و حافظه 58
گستره روانشناسی یادگیری 58
چشم انداز این علم 58
هوش 59
اهمیت هوش عاطفی چیست: 60
فصل چهارم 64
هوش و عوامل موثر بر آن 65
عوامل قطعی مؤثر در رشد هوش 65
پرخاشگری 66
ذهن پویا : 75
خلاقیت و عوامل موثر آن بر هوش عاطفی: 77
طبقات هوش 83
فصل پنجم 84
هوش واستعداد تحصیلی 85
کاربرد هوش و استعداد 85
رابطه هوش و استعداد 85
سنجش هوش و استعداد 86
سه عامل موفقیت تحصیلی 93
فصل ششم 95
هوش عاطفی و روابط اجتماعی 95
فصل هفتم 102
هوش هیجانی و تجارت 103
فصل هشتم 111
مدیریت و رهبری با استفاده از هوش هیجانی: 111
فصل نهم 118
هوش هیجانی و ابزار مدیریت بازار 118
فصل دهم 133
توانایی هوش هیجانی چیست؟ 133
IQ بهتر است یا EQ 134
هوش هیجانی و محیط 136
مولفه های هوش هیجانی: 137
پنج گام اساسی برای استفاده از قدرت و توسعه رهبری 139
رابطه هوش هیجانی با بهداشت روانی 141
کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار 142
مزایای هوش هیجانی بالا در محیط کار 145
ویژگیهای فرد دارای هوش هیجانی بالا 147
روشهای صحیح اجرای برنامه آموزش هوش هیجانی 150
فصل دهم 154
مسائل مرتبط با سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی 154
استرس شغلى 154
اصول پیشگیری از رفتارهای پرخطر 154
تاثیر هوش هیجانی (هوش عاطفی) بر موفقیت انسان : 155
نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری 158
ویژگی های رهبری با شعور عاطفی بالا 160
ویژگی های رهبری با هوش عاطفی بالا 162
هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش 166
نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری 167
کاربردهای هوش عاطفی در سازمان ها 170
هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش 174
تاثیر هوش هیجانی(هوش عاطفی) بر موفقیت انسان 174
هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار 177
هوش هیجانی و بازار یابی 178
تحقیقات انجام شده در باره هوش هیجانی 179
برنامه درمانی - آموزشی اجرا شده در این تحقیق : 179
پرورش رهبران: 181
عملکرد گروهی: 182
فصل یازدهم 183
پزشکی وهوش هیجانی 183
سواد آموزی هیجانی 185
ارتباط افسردگی و هوش هیجانی 191
فصل دوازدهم 194
اهمیت هوش عاطفی در حفظ پیوندهای زناشویی 194
ادراک هیجانی و روابط زوجین 197
نقش هوش عاطفی در روابط زوجهای جوان 205
هوش منطقی –هوش هیجانی بین زنان ومردان 210
نقش هوش هیجانی در زندگی 212
رهبری عاطفی 212
فصل سیزدهم 215
هوش هیجانی و اندازه گیری آن 215
فصل چهاردهم 217
رابطه هوش عاطفی مدیران سازمان ها وتاثیر آن بر پیاده ازی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با هوش عقلی: 218
هوش هیجانی در سازمان چگونه عمل می کند 226
آموزش و یادگیری هوش هیجانی در سازمان 228
پرورش رهبران: 232
عملکرد گروهی: 233
انگیزش / قدرت بخشی: 233
افراد و مراجعین مشکل آفرین: 233
رضایت مراجعه کننده: 233
خلاقیت و نوآوری: 234
مدیریت زمان: 234
استعداد ذاتی: 234
تعادل کار / زندگی: 234
کاهش استرس: 234
تاثیر منفی بر کار و تجارت: 235
اثرات سودمند بر شخص: 235
فصل چهاردهم 238
تحقیقات انجام شده در ایران درباره هوش هیجانی به زبان افراد مهم : 238
فهرست مطالب
مقدمه 5
فصل اول:هوش عاطفی چیست؟ 7
هوش عاطفی چیست؟ 8
تفاوت رویکرد خالص و آمیخته 15
هوش عاطفی و هوش علمی یا (IR) 16
هوش عاطفی و کنترل احساسات 16
هوش عاطفی و شناخت احساس دیگران 17
هوش عاطفی و روابط اجتماعی 17
تاریخچه 17
شاخصه ها و ابعاد هوش عاطفی 18
عاطفـه خوب ـــ تفکر خوب 20
فصل دوم:روانشناسی یادگیری هوش عاطفی 22
روانشناسی یادگیری چیست 23
فصل سوم 24
روانشناسی هوش عاطفی (هیجانی) 26
سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی: 28
ده توصیه برای بهبود هوش هیجانی 30
مهارت های اجتماعی 31
تاثیر هوش هیجانی بر بیماری های روانی: 37
هوش هیجانی و اعتماد به نفس: 37
مدیریت هیجانی: 38
جایگاه هوش هیجانی: 38
مؤلفههای هوش هیجانی 39
شایستگیهای شخصی: 42
تفکر مثبت و رابطه آن با هوش عاطفی 43
نقش هوش عاطفی در سلامت روان 45
هوش هیجانی EI و تفاوت آن با IQ 49
روانشناسی ادراکی : 51
نگاه کلی 51
ارتباط احساس با ادراک 51
ثبات ادراک 52
ارتباط با ادراک 52
فیزیولوژیکی ادراک 53
ویژگیهای یادگیری 54
حافظه و یادگیری 57
فیزیولوژی یادگیری و حافظه 58
گستره روانشناسی یادگیری 58
چشم انداز این علم 58
هوش 59
اهمیت هوش عاطفی چیست: 60
فصل چهارم 64
هوش و عوامل موثر بر آن 65
عوامل قطعی مؤثر در رشد هوش 65
پرخاشگری 66
ذهن پویا : 75
خلاقیت و عوامل موثر آن بر هوش عاطفی: 77
طبقات هوش 83
فصل پنجم 84
هوش واستعداد تحصیلی 85
کاربرد هوش و استعداد 85
رابطه هوش و استعداد 85
سنجش هوش و استعداد 86
سه عامل موفقیت تحصیلی 93
فصل ششم 95
هوش عاطفی و روابط اجتماعی 95
فصل هفتم 102
هوش هیجانی و تجارت 103
فصل هشتم 111
مدیریت و رهبری با استفاده از هوش هیجانی: 111
فصل نهم 118
هوش هیجانی و ابزار مدیریت بازار 118
فصل دهم 133
توانایی هوش هیجانی چیست؟ 133
IQ بهتر است یا EQ 134
هوش هیجانی و محیط 136
مولفه های هوش هیجانی: 137
پنج گام اساسی برای استفاده از قدرت و توسعه رهبری 139
رابطه هوش هیجانی با بهداشت روانی 141
کاربردهای هوش هیجانی در محیط کار 142
مزایای هوش هیجانی بالا در محیط کار 145
ویژگیهای فرد دارای هوش هیجانی بالا 147
روشهای صحیح اجرای برنامه آموزش هوش هیجانی 150
فصل دهم 154
مسائل مرتبط با سازگاری اجتماعی و هوش هیجانی 154
استرس شغلى 154
اصول پیشگیری از رفتارهای پرخطر 154
تاثیر هوش هیجانی (هوش عاطفی) بر موفقیت انسان : 155
نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری 158
ویژگی های رهبری با شعور عاطفی بالا 160
ویژگی های رهبری با هوش عاطفی بالا 162
هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش 166
نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری 167
کاربردهای هوش عاطفی در سازمان ها 170
هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش 174
تاثیر هوش هیجانی(هوش عاطفی) بر موفقیت انسان 174
هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار 177
هوش هیجانی و بازار یابی 178
تحقیقات انجام شده در باره هوش هیجانی 179
برنامه درمانی - آموزشی اجرا شده در این تحقیق : 179
پرورش رهبران: 181
عملکرد گروهی: 182
فصل یازدهم 183
پزشکی وهوش هیجانی 183
سواد آموزی هیجانی 185
ارتباط افسردگی و هوش هیجانی 191
فصل دوازدهم 194
اهمیت هوش عاطفی در حفظ پیوندهای زناشویی 194
ادراک هیجانی و روابط زوجین 197
نقش هوش عاطفی در روابط زوجهای جوان 205
هوش منطقی –هوش هیجانی بین زنان ومردان 210
نقش هوش هیجانی در زندگی 212
رهبری عاطفی 212
فصل سیزدهم 215
هوش هیجانی و اندازه گیری آن 215
فصل چهاردهم 217
رابطه هوش عاطفی مدیران سازمان ها وتاثیر آن بر پیاده ازی فرهنگ سازمانی و رابطه آن با هوش عقلی: 218
هوش هیجانی در سازمان چگونه عمل می کند 226
آموزش و یادگیری هوش هیجانی در سازمان 228
پرورش رهبران: 232
عملکرد گروهی: 233
انگیزش / قدرت بخشی: 233
افراد و مراجعین مشکل آفرین: 233
رضایت مراجعه کننده: 233
خلاقیت و نوآوری: 234
مدیریت زمان: 234
استعداد ذاتی: 234
تعادل کار / زندگی: 234
کاهش استرس: 234
تاثیر منفی بر کار و تجارت: 235
اثرات سودمند بر شخص: 235
فصل چهاردهم 238
تحقیقات انجام شده در ایران درباره هوش هیجانی به زبان افراد مهم : 238
با سلام و احترام
این پایان نامه رو چطوری می تونم دریافت کنیم؟ تشکر
از سایتهای مختص به این کار
سلام
لطفا این پایان نامه را برایم بفرستیید و همچنین پایان نامه مشابه
با سلام
پایان نامه ای در مورد سبک های دلبستگی و هوش هیجانی میخواستم میشه برام ایمیل کنین لطفا
سلام.میشه لطف کنید این پایان نامه رو به من بفرستید.سپاس
با عرض سلام
لطفا در صورت امکان این پایان نامه را برای بنده ایمیل نمایید.برای تکمیل پروژه پایان نامه خود به بخشهایی از آن نیاز دارم.
موجود نیست متاسفانه
با سلام من درخصوص هوش هیجانی و عملکد کارکنان نیاز به چند پایان نامه دارم امکان داره کمکم کنید
سلام ممنون میشم این پایان نامه رو برای من ارسال کنید برای مقاله ای دارم مفید خواهد بود. نام شما به عنوان رفرنس ذکر میشه
ممنون میشم
سلام ازتون خواهش می کنم پایان نامه را برام ایمیل کنید بخش های از آن را برای پایان نامه لازم دارم. kayhan2020@gmail.com
با سلام
لطفا اگه امکانش واستون هست این پایان نامه رو برای منم ارسال کنید،واسه مقاله ام خیلی مفیده،حتما نام شما به عنوان منبع ذکر میشود.
خیلی ممنون
سلام.
در صورت امکان این پایان نامه رو برای من ارسال نمایید خیلی بهش نیاز دارم با ذکر نام شما به عنوان رفرنس
با سلام ممنون میشوم این پایان نامه را برایم ایمیل کنید بخشهایی از آن بدرد پایان نامه من میخورد . سپاسگذارم
باسلام این پاین نامه رو می خواستم پایان نامه هوش هیجانی و هوش عاطفی باید چیکار کنم.پایان نامه ای در خصوص سخت رویی بر هوش هیجانی و بهزیستی روانشناختی باشه می خاستم
سلام به ایمیل می فرستم
با سلام این پایان نامه رو میخواستم چطوری باید دریافت کنم؟
سلام
از این پایان نامه میخوام بعنوان منبع استفاده کنم،
اولا آیا اجازه هست؟
ثانیا اگه اجازه اش هست، جهت رفرنس دهی نام نویسنده یا نویسندگان نیاز است،
ممنون میشم اطلاعات بیشتری رو به ایمیلم ارسال کنین.
هوش هیجانی،پرخاشگری
سلام چطور میتونم به این پایان نامه دستیابی داشته باشم
با عرض سلام و احترام
این پایان نامه رو چطوری می تونم دریافت کنیم؟ راهی دانلودش را لطفا رهنمایی کنید
سلام من این پایان نامه را میخواهم چطوری باید اونو بدست بیارم ؟پول باید واریز بشه؟ جایی باید عضو باشم ؟یا.....؟
با سلام و احترام
این پایان نامه شما رو چطوری می تونیم دریافت کنیم؟ آیا هزینه باید بدیم، صلواتیه؟ چطوریه؟
سلام و وقت بخیر دوست و برادر گرامی:
میخواستم در رابطه با هوش کلامی و غیر کلامی پایان نامه بنویسم میشه برام پایان نامه بفرستینمن منتظر شما و اطلاع دادنت هستم واقعا ممنون میشم اگه بشه کمکم کنید برا رضای خدا