اطلاعات
• دادههای اصلاحشده و پردازششده میباشد.
• دادههای معنیدار و مفید را اطلاعات میگویند.
• استنتاج از دادههاست.
• مستقیماً در تصمیمگیری استفاده میشود.
داده
• دادهها رویدادهای محض هستند و وقایع و رویدادها را بدون ارتباط با دیگر چیزها بیان میکنند.
• هر چیزی که از طریق فرایندهای محاسباتی و ذهنی قابل پردازش و تبدیل باشد را داده گویند.
• مستقیماً در تصمیمگیری مورد استفاده قرار نمیگیرد.
دانش
• دانش عبارت است از فهمیدن اطلاعات و الگوهای مربوط به آن.
• بیان کننده الگویی است که امکان تشریح وضع موجود و پیش بینی وقایع آینده را فراهم میسازد.
• دانش، هر گونه ویژگی عامل انسانی یا ماشینی است که توان پردازش یا انتقال اطلاعات کمی و کیفی را به اطلاعات دیگر دارد.
حکمت
• حکمت در برگیرنده دلایل و پیامدهای الگوهای زیربنایی است.
• حکمت، مجموعهای از دانش نیست، بلکه، دلایل و پیآمدهایی است که با شناسایی اصول قابل استفاده حاصل از الگوهای درون دانش، تعبیر و تفسیر میشود.
• حکمت یک مفهوم عملگراست و به کارگیری مناسب دانش سازمانی در خلال فرایندهای برنامهریزی، تصمیمگیری و اجرا را حکمت میگویند.
• افراد حکیم میدانند که چه دانشی را در شرایط فعلی به کار گیرند.
سیستم
• یک سیستم، مجموعهای از اجزای به همپیوسته و وابستهای است که به عنوان کل عمل کرده و هدف مشترکی را پیگیری میکند
• سیستم، دادهها را از محیط بیرونی میگیرد؛ روی آنها فرایند تبدیل انجام میدهد و سپس خروجی خود را به محیط بیرونی برمیگرداند.
مفاهیم سیستمی
محیط
• الف) تعریف عینی از محیط= تمامی پدیدههای اطراف سازمان و هر آنچه که خارج از مرز فیزیکی سیستم سازمانی قرار دارد
• ب) تعریف ذهنی از محیط = «تصور مدیر از پدیدههای پیرامون سازمان»ـ نه خود آن پدیدهها
• ج)تعریف واقعی از محیط= عواملی که خارج از سیستم قرار دارند، ولی تا اندازهای در عملکرد آن دخالت دارند، محیط سیستم محسوب میشود.
مرز سیستم
• مراد از مرز در نگرش سیستمی، صرفاً مرز فیزیکی نیست.
• بخشهایی از سیستم است که کار مبادله مواد، انرژی، کالا، خدمات و اطلاعات با سایر سیستمها توسط آنها انجام میشود.
•
مرز سیستم، مجموعهای از عناصر سیستم است که علاوه بر عناصر درونی سیستم، عوامل دیگری نیز در تعیین رفتار آن مؤثر هستند.
• این عناصر، بیشتر از سایر عناصر سیستم، تحت تأثیر عوامل محیطی قرار میگیرند و از سوی دیگر نسبت به محیط خارجی واکنش نشان داده و سعی میکنند، روی عناصر محیطی تأثیرگذار باشند.
سلسله مراتب سیستمها
ü هر سیستم از چند عنصر تشکیل شده است؛ هر گاه هر یک از عناصر را به نوبه خود یک سیستم در نظر بگیریم، به آن خردهسیستم یا زیرسیستم گفته میشود.
ü هر یک از خردهسیستمها نیز ممکن است به خردهسیستمهای دیگری تفکیک و تقسیم شود.
سیستمهای باز و بسته
• سیستم باز
Ø با محیط پیرامون خودش در رابطه دایمی است؛
Ø از آن انرژی، مواد و اطلاعاتی را که برای حفظ بقای خود نیاز دارد، میگیرد؛
Ø خروجی و ضایعات انرژی و مواد مصرف شده را به دنیای پیرامون خود برمیگرداند.
• سیستم بسته
سیستم بسته با محیط زیست و پیرامونش، انرژی، مواد و اطلاعات مبادله نمیکند
•
رØ
• روش سیستمی
Ø برخلاف روش تحلیلی، همه اجزای تشکیل دهنده سیستم را مورد بررسی قرار میدهد و روابط و آثار متقابل آنها را روشن میسازد.
• روش یا نگرش سیستمی، مبتنی بر رشد و توسعه دو جنبش جداگانه است:
Ø 1) سیبرنتیک (علم کنترل و ارتباطات )
Ø 2) نظریهی عمومی سیستمها
سیبرنتیک
علمی است که نحوه تنظیم فعالیتها و ارتباطات را در موجوددات زنده و ماشینها بررسی میکند.
Ø کلمه سیبرنتیک از کلمه یونانی «کوبرنزیس» به معنای «عمل هدایت یک کشتی» مشتق شده است.
Ø معنای مجازی آن عمل رهبریکردن یا حکومتکردن است.
سیبرنتیک
موارد کاربرد سیبرنتیک در سازمانها:
1ـ کنترل خردهسیستمها
2ـ حل مسایل صنعتی و اجتماعی
• نظریه عمومی سیستمها، نزدیکی و روابط بین رشتهها را تقویت کردهاست.
• برتالنفی میگوید: در سیستمها، جنبههای عمومی، تناظرها و یکساندیسیهای مشترک وجود دارد. این قلمرو، قلمرو نظریه عمومی سیستمهاست.
طبقهبندی بولدینگ:
1. سطح چارچوبها
2. سطح سیستمهای ساعتگونه
3. سطح سیستمهای سیبرنتیکی
4. سطح سیستمهای باز
5. سطح سیستمهای تکاملی رستنی
6. سطح سیستمهای حیوانی
7. سطح سیستمهای انسانی
8. سطح سیستمهای اجتماعی
9. سطح سیستم متعالی(ناشناخته)
موارد کاربرد نظریه عمومی سیستم در سازمانها :